اگر ایمان و تقوا، موجب نزول برکات الهی است و نقطه مقابل آن باعث سلب برکات است چرا مشاهده میکنیم اشخاص یا ملت های بی ایمانی را که غرق در ناز و نعمتند ، در حالی که جمعی از افراد با ایمان به سختی روزگار می گذرانند ؟
پاسخ به این سوال با توجه به دو نکته روشن می گردد:
1_ این که تصور می شود ملت های فاقد ایمان و پرهیزکاری غرق در ناز و نعمتند اشتباه بزرگی است که از اشتباه دیگری یعنی ثروت را دلیل بر خوشبختی گرفتن سرچشمه می گیرد .
معمولا مردم این طور فکر میکنند که هر ملتی صنایعش پیشرفته تر و ثروتش بیشتر باشد خوشبخت تر است در حالی که اگر به درون جوامع نفوذ کنیم و دردهای جانکاهی که روح و جسم آنها را در هم می کوبد از نزدیک ببینیم قبول خواهیم کرد که بسیاری از آنها از بیچاره ترین مردم روی زمین هستند ، بگذریم از این که همان پیشرفت نسبی ، نتیجه به کاربستن اصولی همانند کوشش و تلاش و نظم و حس مسئولیت است که در متن تعلیمات انبیاء قرار دارد .
2-اما اینکه گفته میشود چرا جوامعی که دارای ایمان و پرهیزکاری هستند ، عقب مانده اند؟
اگر منظور از ایمان و پرهیزکاری تنها ادعای اسلام و پایبندی به اصول تعلیمات انبیاء باشد ، قبول داریم چنین افرادی عقب مانده اند ، ولی می دانیم حقیقت ایمان و پرهیزکاری چیزی جز نفوذ آن در تمام اعمال و همه شئون زندگی نیست و این امری است که با ادعا تامین نمی گردد .
از آیات قرآن استفاده می شود که هر گونه نافرمانی خداوند و ظلم به دیگران عامل فقر و فلاکت و بدبختی است .
با این شاخص بسیاری از کسانی که در زندگی مادی دچار گرفتاریهای متعدد هستند ، می توانند اعمال و رفتار خودشان را بازنگری کرده و با نسخه شفابخش قرآن کریم ، از بیماری و فلاکت نجات یابند.